مهمترین چالش پیش روی کانون پرورش فکری در سال جدید
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۰۲۶۶۵
مدیرعامل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، با نگاهی گذرا به دورههای مختلف این نهاد، معتقد است مهمترین نگرانی برای کانون در آینده این است که با در نظر گرفتن برنامههای غیر تخصصی، اعتبار خود را در نزد خانوادهها از دست دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، حوزه فرهنگ در سال گذشته فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته مخالفان؛ این طرح منجر به حذف کانون در آینده خواهد شد؛ چرا که حیات کانون وابسته به کتابخانههایش است و اصلاً کانون با کتابخانههایش متولد و در میان اقشار مختلف جامعه معرفی شد. سوی دیگر این میدان، موافقانی نیز بودند که معتقدند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از دوران طلایی خود دور شده و امروزه تنها یک نام از آن ایام از این نهاد باقی مانده است؛ ضمن اینکه کانون به یک نهاد زیانده تبدیل شده است. به گفته آنها، کانون در شرایط فعلی به بنبست رسیده و با ادغام یا اجرای طرحی اینچنینی میتوان به حیات دوباره و فعالیتی با برنامهتر در حوزه کودک و نوجوان امیدوار بود.
مهدی علیاکبرزاده، مدیرعامل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در گفتوگویی به چرایی فاصله گرفتن کانون از دوران طلایی خود اشاره کرد و از آسیبهایی گفت که بعد از واگذاری چاپخانه کانون در حوزه انتشار آثار نویسندگان و شاعران کانون ایجاد شد. مشروح گفتوگو با این فعال حوزه کودک و نوجوان و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان را میتوانید در ادامه بخوانید:
*:آقای علیاکبرزاده، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بیش از پنج دهه گذشته همواره به عنوان یکی از اصلیترین مراکز در حوزه تربیت و پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان در میان نهادهای مختلف و خانوادهها مطرح بوده و میتوان گفت به یک برند فرهنگی تبدیل شده است. با این حال برخی از فعالان عرصه کودک و نوجوان بر این باورند که کانون از دهه 80 به این سو، کمکم از دوران رونق و شکوفایی خود فاصله گرفته است. شما علاوه بر اینکه در دورهای مدیریت کانون را برعهده داشتید، به دلیل فعالیتهای سابق و رشته تحصیلیتان به نوعی جزو خانواده کانون محسوب میشوید. نظر شما در اینباره چیست؟ چرا کانون از دوران درخشان و طلایی خود فاصله گرفته است؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نهاد مورد اعتماد خانوادهها و مورد پذیرش کودکان و نوجوانان است. از اصلیترین موفقیتهای کانون در دهههای گذشته این بوده که کانون در کنار قدمت و فعالیت مستمر در حوزه کودک و نوجوان، همواره تلاش کرده که وجهه فرهنگی، تربیتی و هنری خود را فارغ از جریانهای مختلف حفظ کند و همین امر، موجب موفقیت این نهاد فرهنگی در ادوار مختلف شده است. از سوی دیگر، در گذشته تلاش بر این بوده است که مدیریتها در کانون، مدیریتهای پایدار و مستمری باشند، یعنی حالت موقتی نداشته باشند تا بتوانند به صورت تخصصی نقش خود را ایفا کنند.
مدیریت پایدار، رمز موفقیت کانون در دوران طلایی
کانون در گذشته یعنی حدود 20-30 سال قبل، از مدیریت با ثباتی برخوردار بود. ثابت شده است که در فعالیتهای فرهنگی هنری و تربیتی هرچقدر مدیریت با ثبات باشد، امکان برنامهریزی متناسب با نیازهای زمان بیشتر فراهم میشود و همینطور از قابلیت اجرایی بهتری برخوردار خواهند شد. اگر در سیستمهای مدیریتی، برنامه مدون چند ساله وجود نداشته باشد، سلیقههای جدید با تغییر مدیریتها وارد کار شده و برنامههای میان مدت و دراز مدت را تغییر میدهند.
در واقع یکی از نیازهای اصلی در حوزه فرهنگی، مدیریت با ثبات است؛ چرا که بازده و حصول نتیجه کار و اقدامات در حوزه فرهنگ در قیاس با دیگر حوزهها، به زمان بیشتری نیاز دارد. من همیشه این مثال را به دوستان میزنم که کار فرهنگی، مانند ساختن یک ساختمان نیست که شما بتوانید با یک تابلو کنتوردار مشخص کنید که این پروژه چه زمانی به اتمام میرسد. در حوزه فرهنگ امروز برنامهریزی صورت میگیرد ولی 15 سال بعد ممکن است نتیجه آن مشخص شود. مدیریتهای بیثبات از این موقعیت بهرهمند نیستند. از سوی دیگر، یکی از آفتهای مدیریت فرهنگی در کشور این است که تابع جریانات مختلف و زودگذر است. از این منظر، میتوان گفت که علت درخشش کانون در دورههای گذشته، برخورداری از ثبات مدیریت و اجرای برنامههای مد نظر و میان مدت و حتی بلند مدت در طول دوران مدیریت بوده است.
کانون ادامه حیاتش را مدیون شهید بهشتی است
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جزو معدود مؤسساتی است که قدمتش الآن به 57 سال رسیده است؛ نهادی که فعالیتش پیش از پیروزی انقلاب شروع شده و جزو نهادهایی است که بعد از انقلاب نیز بدون تغییر نام، آرم و شرح وظایف به کار خود ادامه داده است؛ البته این امر مرهون تلاشهای شهید بهشتی بود که موضوع تربیت کودک و نوجوان را مد نظر داشت و با انحلال یا تغییر وظایف کانون مخالفت کرده بود. پس از پیروزی انقلاب، کانون از لحاظ کاری و برنامهها بهگونهای تنظیم شد که مطابق با اهداف و آرمانهای انقلاب باشد. حفظ کانون و استمرار فعالیتهای آن پس از انقلاب سبب شد تا خانوادهها ارتباط خود را با این نهاد فرهنگی حفظ کنند.
توسعه مراکز کانون پس از پیروزی انقلاب
کانون پس از پیروزی انقلاب، با برنامهریزی به طراحی و تولید برنامههای متعدد پرداخت و مراکز خود را گسترش داد. در ابتدا تعداد مراکز کانون کم بود، ولی از دهه هفتاد به این سو، بر تعداد مراکز کانون افزوده شد و توسعه بیشتری در استانهای مختلف کشور یافت. من در آن زمان مدیریت کانون در یکی از مراکز استانها را برعهده داشتم. در استانی که من حضور داشتم، حدود دوازده مرکز به مراکز استان اضافه شد. در دیگر استانها هم شرایط به همین صورت بود. در این حالت، دسترسی خانوادهها به کانون تسهیل و حضور کودکان و نوجوانان در مراکز پررنگتر و محسوستر شد. مربیان نیز حضور بیشتری داشتند؛ همه این مسائل سبب شد تا کانون دوران درخشانی را تجربه کند.
*: یکی از انتقاداتی که به کانون وارد میشود و در طرح ادغام با نهاد کتابخانهها نیز مطرح شد، این است که کانون درآمدزایی ندارد. فارغ از این بحث که آیا درست است که یک نهاد فرهنگی را با این معیار سنجید یا خیر، پرسش این است که چرا کانون به عنوان یک نهاد فرهنگی در حوزه صنایع فرهنگی یا انیمیشن و فیلم که از حوزههای پردآمد محسوب میشود، در این سالها وارد نشده است؟
به نظر بنده کانون میبایست به عنوان یک نهاد مستقل و در قالب هیئت مدیره مشخص به فعالیت خود ادامه دهد. ضمن اینکه ادغام شدن آن با هر نهاد دیگر علاوه بر مغایرت با اساسنامه آن، صدمات غیرقابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. اگر کانون را به عنوان یک نهاد تأثیرگذار میشناسیم، نباید به دنبال محدودیت و ادغام و یا استحلال آن باشیم بلکه از تمام ظرفیت آن استفاده و حتی در جهت تقویت آن اقدام کنیم.
فراموش نکنیم که کانون یک مجموعه شناخته شده و دارای جایگاه بینالمللی است؛ بنابراین حفظ و تقویت آن مورد تأکید است. از طرف دیگر، دنبال پول دویدن آن هم اختصاصاً برای نهاد ظریفی که در حوزه کودکان و نوجوانان کار میکند، بدون ملاحظه شرح وظایف آن، میتواند بسیار آسیبزا باشد.
از نهاد ظریفی مانند کانون که از وظایف، اسم و مرغکش انتظار دیگری برمیآید، اگر بخواهد صرفاً شکل اقتصادی پیدا کند، نگرانکننده خواهد شد. کانون را طبق برنامهها و سنجههای دولتی، یک نهاد زیانده دولتی بهشمار میآورند، اما کانون اصلاً زیانده نیست و نباید به صورت اختصاصی به درآمدزایی صرف فکر کند. سود کانون در پشتیبانی فرهنگی از خانوادهها و کودکان و نوجوانان و پرورش استعدادهای بالقوه آنان است. باید تعریف درستی از مقوله زیانده بودن در عرصه های فرهنگی داشته باشیم.
کانون میتواند در حوزه نشر فعالیت کند، کتاب چاپ و در سطح کشور توزیع کند، فیلم و انیمیشن و تئاتر تولید کند و در زمینه تولید اسباب بازی فعالیت های گسترده ای داشته باشد و ... اینها فعالیتهایی هستند که با اهداف کانون همسو هستند. اما اگر کانون بخواهد مانند یک دکانی، وارد کار تجارت شود و از محلهای دیگری درآمدزایی کند، به مرور از رسالت خود خارج میشود. پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که کانون باید از کجا حمایت شود؟ اگر درصد ناچیزی از درآمدهای برخی از سازمان ها، نهادها و شرکتها به کانون اختصاص یابد، میتواند کار خود را به خوبی انجام دهد.
حرکت کانون به سمت درآمدزایی، آن را از رسالتش دور میکند
با این حال کانون نیز با کانون زبان ضمن فعالیت در حوزه آموزشی، در زمینه درآمدزایی نیز فعال است. دانشآموزان ما هرچند در مدارس سالها زبان انگلیسی میآموزند، اما پس از فراغت از تحصیل غالبا نمیتوانند انتظاراتی را در این زمینه از آنها وجود دارد برآورده نمایند و مهارتهای زبانی خودشان را با حضور در کانون زبان تقویت و تکمیل میکند. از این منظر، میتوان کانون زبان را تقویت کرد و بسیاری از فعالیتهای درسی زبان مدارس را با کانون زبان تلفیق کرد. از این طریق، کانون می تواند از لحاظ اقتصادی هم رونق بگیرد. در این صورت فعالیتهای اقتصادی کانون در راستای برنامههای اصلی خود کانون خواهند بود و از مسیر خود منحرف نمیشود.
در برخی از ادوار از منظر کارشناسان احساس شد که کانون کمکم به صورت شاید ناخواسته و نه عامدانه از مسیر اصلی خود تا حدودی خارج میشود و با در نظر گرفتن شرح وظایف جدید، درگیر مسائل دیگری هم میشود. که البته این موضوعات قابل تحلیل است و نیاز به مبحث دیگری دارد.
با توجه به این موضوعات، کانون نیازمند این است که در حوزه مدیریتی، تقویت شده و با بهکارگیری افراد متخصص و کانونی، پاتوقی برای نویسندگان، شاعران و همه فعالان حوزه کودک و نوجوان تبدیل شود. باید یک فضای صمیمی به وجود بیاید تا همگی با هر سلیقه و اندیشهای، در آن احساس آرامش کرده و فعالیت کنند.
*: به نظر میرسد یکی از آسیبهایی که کانون در سالهای اخیر با آن مواجه است، فعالیتهای جزیرهای فعالان حوزه کودک و نوجوان است؛ این در حالی است که کانون به ویژه در حوزه نشر، زمانی موفق بود که انسجام فکری و برنامه داشت و با هدف مشخصی، به طراحی و اجرای طرحهای مختلف پرداخت. چه عواملی سبب شد تا این فعالیتها جزیرهای باشد که خروجی آن نیز چندان ملموس نیست؟ واگذاری چاپخانه کانون تا چه اندازه در بروز چنین مسئلهای مؤثر بوده است؟
تولد کانون با کتابخانههایش رقم خورد. در آن زمان همه میگفتند کتابخانههای کانون، الآن چون مراکز کانون توسعه یافته و فعالیتها متعدد شده، میگویند مراکز کانون. شروع کار کانون با کتاب و کتابخوانی، قصه و قصهگویی همراه بوده است. این امر برای بچهها جذاب بود؛ به خصوص اینکه مربیان آموزشدیده نیز حضور داشته و فعالیت میکردند.
با واگذاری چاپخانه، کانون مجبور شد برای چاپ کتابهایش به این و آن التماس کند
الآن هم نباید نسبت به این مهمترین بخش کانون، یعنی بخش کتاب و کتابخوانی، غفلت کرد. چاپخانه کانون در دورهای واگذار شد، این امر سبب شد تا کانون برای چاپ کتابهایش مجبور شود تا به این و آن التماس کند؛ در حالی که میتوانست با استفاده از چاپخانه خودش، کتابهای خودش را منتشر کرده و سفارشات چاپ نیز قبول کند و از این طریق نیز درآمدزایی داشته باشد. البته در طول زمان می بایست چاپخانه به روز رسانی نیز شود و متناسب با انتظارات توسعه نیز پیدا کند.
فقدان چاپخانه سبب شد تا فعالیتهای نشر کانون دچار رکود شود. از سوی دیگر، نویسندگان و شاعران نیز در طول دورانی که با آنها صحبت میکردم، نسبت به کانون یک دلخوری پیدا کرده بودند و کتابهایشان را برای چاپ به دست ناشران دیگر میسپردند. این انتخاب اشکالی ندارد، اما حیف است نویسندهای که خود را کانونی میداند، نسبت به این محیط احساس دلزدگی داشته باشد.
*: در جلسهای که با نویسندگان و تصویرگران داشتید و دغدغههای آنها نیز مطرح شد، وعده داده بودید که چاپخانه کانون را دوباره راهاندازی کنید. چه شد که این اتفاق رخ نداد؟
تمام تلاشم در آن دوران بر این بود که این دست از مسائل رفع شود. اما دوران مدیریت من برخلاف اساسنامه که در آن قید شده دوران مدیریت کانون باید سه سال باشد، در زمانی کمتر از آن به اتمام رسید و برخی از برنامههایی که در نظر داشتیم، به اجرا نرسید. همانطور که اشاره کردم، مدیریتها در حوزه فرهنگ، نباید ناپایدار و موقتی باشد؛ چرا که این موضوع به اجرایی شدن برنامهها لطمه وارد میکند.
در آن زمان تلاش کردم تا آرام آرام نویسندگان و پدیدآورندگان حوزه کودک و نوجوان را دوباره جمع کنم. اهمیت دادن به فعالان حوزه کودک و نوجوان، خود کمکم زمینه را برای رشد دوباره کانون فراهم میکند.
شناسنامه کانون کتابها و انتشاراتش است. آنچه به دست کودک میرسد و به دیگران معرفی میکند، کتابهایش است. کتاب می تواند بخش مهمی از زندگی کودک را تشکیل دهد چون باعث خلاقیت و شکل دادن به رویاهایش می شود او را وارد دنیاهای جدید می کند و باعث گسترش فرهنگ می شود. از طرفی موجب تقویت مطالعه کتابهای درسی نیز می شود. در واقع کانون بطور غیر مستقیم به افزایش معلومات درسی و رشد و بالندگی کودکان در مدارس کمک می کند. کتابخانه های کانون نیز اجتماعی شدن، دوست یابی و افزایش مشارکت جمعی آنان را فراهم می کند. عزیزی می گفت اگر آموزش و پرورش ما مغز نظام تعلیم و تربیت ما باشد کانون پرورش قلب آن خواهد بود.
مع الوصف میتوان با راهاندازی مجدد چاپخانه کانون، علیرغم مشکلاتی که در حوزه نشر وجود دارد، مانند گرانی کاغذ و ملزومات چاپ، دوباره در این حوزه را فعال کرد. میتوان در این راستا از تجربیات گذشته بهره برد و با آمیختن این تجربه با فضای نو و فناوریهای جدید، به سمت اجرای برنامههای جدید در این زمینه پیش رفت.
*: با توجه به فراز و فرودی که اشاره کردید و اتفاقاتی که در سال گذشته برای کانون رخ داد، فکر میکنید مهمترین چالشی که این نهاد فرهنگی در سال آینده با آن روبرو خواهد شد، چیست؟
من 23 سال است که وارد مجموعه کانون در حیطه مدیریتی شدم و خودم را هنوز هم یک کانونی میدانم؛ آدم احساس میکند که با کودکان است و هنوز خودش نیز کودک است. خاطرم هست آن زمانی که خودم کودک بودم، به مراکز کانون میرفتم و عضو کانون بودم. نگرانی که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد، این است که کانون به برنامهریزی تخصصی و متخصصین توانمند نیاز دارد، نباید خود را از خانوادهها دور کرده و بیاعتمادی ایجاد شود؛ مخصوصا امروزه که فضای مجازی بر فضای فیزیکی غلبه کرده است.
کانون در گذشته یک فضای فیزیکی بود که بچهها به آن مراجعه کرده و کتاب به امانت میگرفتند. نگرانی من این است که در این برهه با ترک کردن، حضور نداشتن و عدم توجه به فضاهای جدید، کودکان و نوجوانان ما جذب برنامههایی شوند که دیگران برای آنها طراحی کردهاند؛ یعنی کانون نتواند کودکان و نوجوانان را جذب کند، اما دیگران با برنامههای جذابتر و حسابشدهتر این ظرفیت را به سمت خود جذب کنند.
این در حالی است که میزان استفاده از فضای مجازی در میان کودکان و نوجوانان ما بیش از بزرگسالان است. این میزان با بروز کرونا و استفاده از فضای مجازی برای آموزش به دانشآموزان نیز بیش از گذشته تقویت شد. کانون باید دربست در اختیار کودکان و نوجوانانمان باشد، اما وقتی افکار تخصصی در کنار این نیت و خواسته قلبی ما وجود نداشته باشد، ممکن است در ازای هزینهای که پرداخت میشود، جواب درستی دریافت نکنیم.
در چنین شرایطی باید افراد متخصص بیشتری وارد شوند. درِ کانون به روی انواع دیدگاهها و افکار باز باشد تا این آرای مختلف، با همدیگر زد و خورد داشته باشند. نتیجه این گفتوگوها، ایجاد فضایی جدید در نهادهای فرهنگی از جمله کانون خواهد بود. از سوی دیگر، کانون باید ارتباطات بینالمللی خود را نیز گسترش داده و در این زمینه نیز با برنامهریزی بهتری فعالیت کند.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان حوزه کودک و نوجوان پیروزی انقلاب چاپخانه کانون حوزه فرهنگ کتابخانه ها برنامه ریزی نهاد فرهنگی مراکز کانون عنوان یک سوی دیگر خانواده ها کانون زبان مدیریت ها برنامه ها کتاب هایش فعالیت ها سبب شد یک نهاد زیان ده کتاب ها آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۰۲۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهمترین دغدغههای معلمان نمونه کشور در دیدار با رهبری
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، اردیبهشت به نام معلم گره خورده است و هر سال به این روزها که میرسیم، صحبت از دغدغه معلمان داغ میشود. سراغ معلمهایی رفتیم که جزو معلمان نمونه کشوری هستند و قرار است به دیدار رهبری بروند. آنچه در ادامه میخوانید خواستهها و دغدغههای معلمانی از گوشه گوشه کشور است.
مشکل اصلی آموزش و پرورش کمبود بودجه استمرضیه باباخانزاده اهل دزفول است و ۲۹ سال سابقه کار دارد. او خواسته خود در دیدار با رهبری را اینطور شرح داد: من میخواهم از لحظه کوتاه دیدار با رهبری استفاده کرده و از ایشان بشنوم و یاد بگیرم.
باباخانزاده میگوید: یکی از مهمترین دغدغه معلمان این است که شان و منزلت معلم حفظ شود و احترام و جایگاه اصلی خود را داشته باشند. معلمی شغل انبیا است و ما باید روشنیبخش راه دانشآموزان باشیم. معلم سرچشمه نوری است که تیرگیها و جهل را از بین میبرد. هدف من به عنوان معلم این است که دانشآموزم در همه ابعاد رشد کند و با دید باز تربیت شود.
وی افزود: شرایط اقتصادی جامعه بر آموزش و پرورش هم تاثیرگذاشته است و معلمان هم انتظار دارند که وضعیت اقتصادی آنها طوری شود که آسایش فکری داشته باشند و با انگیزه سر کلاس حاضر شوند. تمام فکر معلم باید این باشد که کار خود را به زیباترین شکل انجام دهد اما نباید دغدغه معیشت داشته باشد. مشکل اصلی آموزش و پرورش کمبود بودجه است و این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد.
محتوای کتب درسی باید متحول شودآرمان حسنی که ۲۳ سال زیویه کردستان تدریس کرده معتقد است که یکی از خواستههای رهبری تحول در آموزش و پرورش است که باید اجرا شود. وی در این باره گفت: یکی از مواردی هم که باید متحول شود، محتوای کتب درسی است. ما در زمانی زندگی میکنیم که سرعت پیشرفت علم بسیار زیاد است درحالی که کتابهای درسی همسو با این سرعت تغییر نمیکنند.
همه ارگانها باید دغدغه آموزش و پرورش را داشته باشندوی با بیان اینکه یکی از مهمترین دغدغهها هم توجه به معیشت معلمان است، عنوان کرد: اگر بخواهیم به هدف حیات طیبه که مدنظر سندتحول است، برسیم باید آموزش و پرورش از سایه بیرون بیاید؛ یعنی شرایط طوری پیش برود که همه ارگانها دغدغه آموزش و پرورش را داشته باشند. چراکه آموزش و پرورش نیروی مورد نیاز تمام ارگانها را تربیت میکند و اگر ایراد داشته باشد، کشور آسیب میبیند. یکی از پیشنهادات ما این است که وزارتخانههای دیگر هم مسئولیتهایی در قبال آموزش و پرورش از جنبههای مختلف مادی و امکاناتی داشته باشند.
حسنی با اشاره به اینکه در دولتهای قبلی جرئت اجرای رتبهبندی وجود نداشت و در دولت سیزدهم این موضوع عملی شد، بیا کرد: این موضوع اتفاق خوبی بود البته در ابتدای راه اعتراضاتی بود و برخی همکاران به حق خود نرسیدند اما بازنگریهای انجام شد. در کل دیر اجرا شدن رتبهبندی باعث شد تا تغییر چندانی در وضعیت معیشتی معلمان ایجاد نشود چراکه تورمی که قبلا بود با امروز قابل مقایسه نیست. با همه اینها اجرای رتبهبندی قدم مثبت و تاثیرگذاری بود.
وی اضافه کرد: قطعا بخشی از مشکل آموزش و پرورش کمبود بودجه است اما میتوان با ایجاد انگیزه در معلمان به ویژه آنهایی که به تازگی استخدام میشوند، تغییراتی در روند آموزش به وجود آورد. لازم است که معلمها به لحاظ دانشی رشد کنند و دورههای مختلف برگزار شود تا با توجه به شرایط بروز شوند.
حضور مدارس خاص اختلاف طبقاتی را بیشتر میکندمعلم نمونه کشوری توضیح داد: احساس میکنم با استخدامهای بیسابقهای که داشتیم، توجه به مدارس دولتی بیشتر شده اما در کل حضور مدارس خاص اختلاف طبقاتی را بیشتر میکند. به نظر میرسد که دولت سیزدهم در ساخت مدرسه و تجهیز آن بیشتر برای رشد مدارس دولتی تلاش میکند.
آموزش و پرورش باید در اولویت اول قرار گیردجعفرعالیپور هم از اهالی چهارمحال بختیاری است و ۲۴ سال رنج تدریس به جان خریده است. وی صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند: هیچگاه اندیشههای یک جامعه از اندیشههای معلمان آن بالاتر نمیرود. اگر میخواهیم که کشور ما رشد کند، آموزش و پرورش باید در اولویت اول قرار گیرد.
عالیپور معتقد است که کمکهای بسیاری به مدارس صورت گرفته است اما کافی نیست. وی در این باره گفت: براساس آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز وضعیت خوبی در حوزه آموزش نداریم. تجهیز مدارس دولتی نقش مهمی در افزایش کیفیت دارد. علاوه بر این همکاران ما باید تلاش کنند تا آموزش مفهومی را در پیش بگیرند برای مثال در مدارسی که به صورت کاوشگری عمل میکنند و اجازه میدهند که فرد با کار گروهی و کسب تجربه به دانش برسد، موفقتر هستند و دانشی هم که کسب میشود، پایدارتر خواهد بود.
معلم نمونه عنوان کرد: از نظر معیشتی هم باید توجه بیشتری به معلمان شود تا دغدغه نداشته باشند و علاوه بر این معلمها هم باید مطالعه بالایی داشته باشند و به قدری آموزش دیده باشند که بتواند مفهوم را به درستی آموزش بدهند.
وی درخصوص نحوه افزایش کیفیت آموزش توضیح داد: خوشبختانه کتابهای علوم به این سمت رفتهاند که آموزش به سبک کار گروهی را در پیش بگیرند. موانع اصلی سر راه آموزش کیفی تعداد زیاد دانشآموزان است و علاوه بر این داشتن نیروی انسانی کارآمد هم اهمیت بسیاری دارد.
باید ظرفیت تربیت معلم افزایش پیدا کندمعلم اظهار کرد: به نظر من جذب معلم باید از طریق دانشگاه تربیت معلم باشد زیرا دانشجویی که چهار سال آموزش دیده، کارآمدتر از کسی است که با یک آزمون وارد میشود. در همین راستا باید ظرفیت تربیت معلم افزایش پیدا کند. باید بررسی شود که در سال چه تعداد بازنشسته میشوند و بعد ظرفیت تربیت معلم بر همین مبنا تعیین شود که کمبود معلم ایجاد نشود.
انتظار معلمان این است که شان و منزلت آنها بیش از پیش دیده شودفاطمه مطاعی معلم متوسطه اول است و ۱۸ سال سابقه تدریس دارد، وی که از ایلام برای دیدار با رهبری میآید از خواستههای خود گفت: انتظار معلمان این است که شان و منزلت آنها بیش از پیش دیده شود و از نظر فرهنگی، اجتماعی و مالی جایگاه بالایی داشته باشند. هر معلمی به این فکر میکند که دانشآموزانی تربیت کند که در جامعه سرآمد باشند و قطعا اگر معلم خود دغدههای بسیاری داشته باشد، از وظیفه اصلی غافل میشود. مسائل اقتصادی و نبودن عدالت اجتماعی به معلمان فشار وارد میکند و ذهن آنها را مشغول میکند. جامعه قوی در گرو مدرسه قوی است و برای این نیاز داریم که معلمانی قوی داشته باشیم. البته به لطف خدا رتبهبندی توانست بخشی از مشکل معیشتی را پوشش دهد.
وی افزود: هدف آموزش و پرورش، تربیت نسل آینده است و باید برای این کار نیروهای توانمندی داشته باشیم اما کمبود معلم باعث شده تا فشار روی دوش معلمان حاضر بیشتر شود. امیدواریم که برگزاری کنکور جداگانه تربیت معلم و افزایش ظرفیت استخدام، این مشکل حل شود.
معلم نمونه درخصوص اهمیت دورههای ضمن خدمت گفت: دورههای ضمن خدمت مفید هستند و بعد از کرونا به صورت مجازی برگزار شدند اما همچنان بسیاری از آنها مجازی برگزار میشوند که این موضوع کیفیت را کاهش داده است؛ اگر دورهها به صورت حضوری و کارگاهی باشند کیفیت افزایش پیدا میکند.
لزوم افزایش کیفیت گزینش معلمانوی معتقد است که اگر کیفیت گزینش معلمان افزایش پیدا کند و افرادی که مسئول گزینش هستند، توانمندتر باشند و ملاکهای سختگیرانهای برای انتخاب معلم داشته باشیم، معلمهای کارآمدتری خواهیم داشت. اگر آموزش و پرورش خوبی داشته باشیم، جامعه بهتری خواهیم داشت. کسانی باید وارد این شغل شوند که بینش و دانش لازم را داشته باشند.
وی ادامه داد: استان ایلام محروم است و مورد کم لطفی واقع میشود؛ این درحالی است که افراد توانمندی در این استان هستند که اگر امکانات کافی داشته باشند، میتوانند تاثیرگذار باشند.
اهمیت توجه به سلامت روان دانشآموزانمطاعی با اشاره به اینکه در دوره متوسطه اول توجه به سلامت روان دانشآموزان بیش از پیش اهمیت دارد زیرا دانشآموزان در این دوره در اوج دوران نوجوانی هستند و بلوغ هستند، توضیح داد: اجرای طرحهایی مانند نماد میتواند از بروز آسیبهای اجتماعی پیشگیری کند. بسیاری از نهادها باید در طرح همراه آموزش و پرورش باشند تا بتوان از آسیب پیشگیری کرد. طرح نماد بسیار خوب است و نقش آموزش و پرورش شناسایی و آگاهسازی در حوزه سلامت روان است اما ما هنوز این طرح را به خوبی برای معلمان جا نیانداختهایم. معلمان توانمند باید درباره این طرح آموزش ببینند و به دیگر معلمان منتقل کنند.
وی ادامه داد: روند به این شکل است که معلم دانشآموز را شناسایی و به مشاور یا رابطهایی که در مدارس ابتدایی هستند، ارجاع میدهد. در مرحله بعد دانشآموز مورد درمان و مشاوره قرار میگیرد. طرح به خوبی برنامهریزی شده به شرطی که به درستی اجرا شود. یکی از مهمترین مشکلات هم کمبود مشاور است و امید داریم که با اتخدام نیرو این مشکل حل شود.
نگاهها به آموزش و پرورش مانند نهادی مصرفگرا استسلمان رستمی معلم پایه ابتدایی که ۱۷ سال سابقه کار دارد و از چهارمحال بختیاری برای دیدار با رهبری آمده، میگوید: باید ببینیم که رهبر از ما چه میخواهد و ما سرباز کشور هستیم. مهمترین مشکل آموزش و پرورش نگاهی است که دیگر نهادها به آن دارند؛ در کل نگاهها به آموزش و پرورش مانند نهادی مصرفگرا است.
وی افزود: تصور بر این است که آموزش و پرورش بودجه گرفته که آموزش دهد و بعد بچهها دنبال کار بگردند در حالی که آموزش و پرورش ظرفیتی حکومتی است چراکه هنجارها در آموزش و پرورش شکل گرفته و ذهنیت دانشاموزان جهت پیدا میکند.
مدیران بیانات رهبری را طوری دیگری تعبیر میکنندرستمی توضیح داد: مسئولان ذهنیت منقطعی نسبت به آموزش و پرورش دارند و بخشی را میبینند و اقدام میکنند و این حاصل بهم ریختگی است. همین هم باعث میشود که رهبر هر سال از عدالت آموزشی صحبت کند و بگوید که در این موضوع عقب ماندهایم. مدیران بیانات رهبری را طوری دیگری تعبیر میکنند و در اجرا دچار میشوند و آنچه رهبری به دنبالش بود، محقق نمیشود. وقتی موضوعی در زمانی اجرا و بعد رها میشود، اهمیت آن کاهش پیدا کرده و از یاد میرود.
وی درخصوص عدالت آموزشی گفت: ریشه ناعدالتی بین مدارس دولتی و غیردولتی به سالهای گذشته بازمیگردد. ما تصور میکنیم که اتفاق ویژهای در مدارس غیردولتی میافتد اما همان معلمان در مدارس غیردولتی هستند. این به یک هنجار تبدیل شده که فکر میکنیم مدارس غیرانتفاعی بهتر هستند. ما باید مدارس را به نیروهای کارآمد تجهیزکنیم و اگر معلم به پیشرفت مدرسه و حتی بیرون از مدرسه فکر کند و تعامل داشته باشد، تاثیرگذاری آن بیشتر میشود. اشکالات بسیاری وجود دارد اما اگر تحول فکری رخ دهد، نیروی کارآمدی روی کار بیاید که دغدغه دارد، کیفیت آموزش افزایش پیدا میکند.
عدالت این نیست که ما مدارس تیزهوشان ایجاد کنیممعلم نمونه عنوان کرد: نکته بعدی بسط عدالت آموزشی است؛ عدالت این نیست که ما مدارس تیزهوشان ایجاد کنیم و امکانات بیشتری به آنها بدهیم، شاید دانشآموزی در روستا فرصت نداشته که تیزهوشی خود را به ما نشان دهد اما مستعد است. ما باید امکانات یکسان در اختیار همه قرار دهیم تا همه رشد کنند و تیزهوشها رشد بیشتری داشته باشند.
کتابهای ما هنوز سبک قدیمی دارندفروغ نادری از کرمان آمده و ۲۵ سال سابقه تدریس در متوسطه دوم را دارد. وی با اشاره به اینکه مهمترین دغدغه ما عدالت آموزشی و اصلاح کتب درسی متناسب با نیازهای روز است، گفت: کتابهای ما هنوز سبک قدیمی دارند. از جهتی باید به آرامش معلم بیشتر توجه شود. معلمهای خوب باید در همه نقاط کشور باشند نه اینکه همه امکانات و معلمان کارآمد در مرکز شهر باشند و مناطق حاشیهای در محرومیت باشند.
وی درخصوص تاثیرات دو مرحلهای شدن کنکور توضیح داد: دو مرحلهای شدن کنکور از این جهت خوب است که در گذشته سرنوشت دانشآموز با یک امتحان مشخص میشد اما امروز فرصت دارد که خود را دو بار بسنجد. این طرح در دراز مدت مفید خواهد بود اما معایبی هم دارد که استرس بچهها برای امتحانات نهایی بیشتر شده است. از یک منظر هم بچهها میدانند که برای کنکور در طی چند سال باید تلاش کنند و تنها محدود به یک امتحان نخواهد بود.
افرادی باید وارد این شغل شوند که شیفته آن باشندوی ادامه داد: مهمترین مشکل آموزش و پرورش نداشتن معلمان دغدغهمنداست؛ افرادی باید وارد این شغل شوند که شیفته آن باشند. برگزاری مجدد آزمون تربیت معلم در سال جاری هم اتفاق خوبی است که کمک میکند، معلمانی شایسته وارد آموزش و پرورش شوند.
معلمان ارتباطات عمیق و پرنفوذی در جوامع دارندبهرام فرهادی مقدم معلمی است که ۱۶ سال سابقه تدریس دارد و از خراسان رضوی آمده است. وی با اشاره به اینکه مهمترین خواسته همکاران من داشتن مدرسهای قوی است، گفت: معلمان ارتباطات عمیق و پرنفوذی در جوامع دارند و میتوانند تاثیرگذار باشند.
جای خالی هوش مصنوعی در مدارسوی افزود: برای افزایش کیفیت آموزش، ابزارهای آموزشی باید گستردهتر باشند. علاوه بر این شئونات آموزش و پرورش باید بروز شوند البته منظور تنها بروزرسانی محتوا نیست بلکه باید ابزارهایی که کمک میکند تا محتوا به درستی منتقل شود هم باید بروز شوند؛ مثلا بحث تعاملیسازی و روشهای تلفیقی به آموزش اضافه شوند. جای هوش مصنوعی هم در آموزش ما خالی است.
معلم نمونه ادامه داد: محتوا باید با رسانه همراه باشد و بخشی از آموزش در رسانه شکل بگیرد چراکه دانشآموز امروز وقت زیادی را در فضای مجازی صرف میکند. مثلا استفاده از بازیوارسازی میتواند در راستای بروزرسانی آموزش موثر باشد؛ یعنی بازیهایی که مفاهیم را منتقل میکنند. تکنیکهایی از این دست برای دانشآموزان جذابیت ایجاد میکند.
فرهادی عنوان کرد: کمبود معلم هم ریشه در گذار از تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان و همخوانی نداشتن بازنشستگی و استخدام دارد. برای جبران تربیت معلم باید جایگزین تامین معلم شود و با کوتاه کردن دوره یا ورود زودتر دانشجو معلمان به کلاس درس، خلاها را جبران کرد.
آموزش کتابمحور و حافظهمحور پیش میرودزهرا شرفی هم ۳۵ سال در آموزش و پرورش تدریس کرده و از استان مرکزی راهی دیدار با رهبری شده است. وی معتقد است که معلمان جایگاه و منزلت واقعی خود را ندارد و این موضوع صرفا به مسائل معیشتی ارتباط ندارد بلکه نگاه به معلم باید بهتر شود.
شرفی میگوید: به نظر من مهمترین مشکل ما این است که آموزش کتابمحور و حافظهمحور پیش میرود و ما فقط به این فکر میکنیم که همه مباحث را تدریس کنیم و زمانی برای خلاقیت و تربیت نداریم. خروجی کار معلم هم تنها با قبولی و نمره سنجیده میشود.
وی درخصوص تاثیرات کنکوردو مرحلهای گفت: سال گذشته برگزاری کنکور در دی ماه برای بچهها مشکلاتی ایجاد کرد اما امسال زمان مناسب بود چراکه کتابها تمام شده بود و بچهها با دغدغه کمتری مطالعه میکردند. در کل دو مرحلهای شدن اتفاق خوبی بود.
شرفی ادامه داد: سال گذشته بچهها تاثیر امتحانات نهایی در کنکور را جدی نگرفته بودند و افت معدل رخ داد اما امسال از ابتدای سال توجه بچهها به درس بیشتر بود و امتحانات را جدی گرفتند. حتی دانشآموزانی که سراغ کلاس کنکور رفته بودند و کتاب درسی و امتحان نهایی را جدی نگرفته بودند، آمار قبولی کمتری در مقایسه با دانشآموزان دیگر داشتند.
وی افزود: مواردی داشتیم که در روستا بودند و با توجه به تجربیات قبلی گفته میشد که احتمال کمی دارند برای قبولی اما همان سه نفر در رشته پزشکی پذیرفته شدند و فقط کتاب درسی را مطالعه و در امتحانات نهایی وضعیت خوبی داشتند. زمینه برای توجه بیشتر به عدالت آموزشی بسیار است و در سالهای گذشته بیشتر قبولیهای کنکوراز مدارس خاص بود اما قدمهایی برداشته شده و در استان ما معلمان مدارس خاص باید ساعتهایی را در مدارس دولتی تدریس کنند.
انتهای پیام /
پرستو خلعتبری کد خبر: 1229070 برچسبها وزارت آموزش و پرورش